قاسم... از شاعران دورۀ صفوی بوده و از علوم غریبه اطلاع داشته است. وی مورد تکفیر علما واقع شد و به امر شاه طهماسب صفوی در سال 932 هجری قمری بچشمش میل کشیدند و در سال 999هجری قمری بدست عوام شیراز کشته شد. از اشعار اوست: نقص اگر دید ابوجهل نبود آن ز نبی عکس خود بود که در آینۀ احمد دید کاملان بحر محیطاند و سگان جهالند کی شود بحر محیط از دهن کلب پلید. چون بفضل ایزد بیچون بحق بینا شدم آگه از کنه رموز علم الاسما شدم. (از ریاض العارفین، چ سنگی ص 170 و الذریعه قسم اول از جزء تاسع ص 95)
قاسم... از شاعران دورۀ صفوی بوده و از علوم غریبه اطلاع داشته است. وی مورد تکفیر علما واقع شد و به امر شاه طهماسب صفوی در سال 932 هجری قمری بچشمش میل کشیدند و در سال 999هجری قمری بدست عوام شیراز کشته شد. از اشعار اوست: نقص اگر دید ابوجهل نبود آن ز نبی عکس خود بود که در آینۀ احمد دید کاملان بحر محیطاند و سگان جهالند کی شود بحر محیط از دهن کلب پلید. چون بفضل ایزد بیچون بحق بینا شدم آگه از کنه رموز علم الاسما شدم. (از ریاض العارفین، چ سنگی ص 170 و الذریعه قسم اول از جزء تاسع ص 95)
وی شاعر عصر صفوی بوده. در تذکره ها نام وی نیامده و چنانکه خود او در پایان دیوان خویش تصریح کرده نامش بوداق بوده و نیز ازابیات وی برمی آید که بسال 991 هجری قمری متولد شده است. نسخۀ خطی دیوان وی در کتاب خانه مدرسه سپهسالار بشمارۀ 515 موجود است که دارای قصاید و غزلیات و قطعات و مثنوی و رباعیات می باشد. در آغاز دیوان که بسال 1030 هجری قمری نوشته شده دیباچه ای بنثر دارد و در آغاز غزلیات وی نیز دیباچۀ دیگر منثوری است. از ابیات نسخۀ مزبور معلوم می شود که شاعر تا سال 1061 ه. ق. زنده بوده و در آن هنگام 70 سال داشته است. وی در این بیت تصریح کرده است که اصل او از شیراز است: گر نیم یونانی اما اصلم از شیراز بس کو حکیمی تا ز فضلم مایۀ حکمت برد... از برخی از ابیاتی که در دیوان وی هست معلوم می شود که وی در تاریخ 1012 هجری قمری 21 ساله بوده است. اظهری هر یک از قصاید خویش را بنامهایی بدین سان نامگذاری کرده است: ضیاءالقلوب، منتخب النفایس، تحفهالخیال، امواج العباد و جز اینها. شاعر از اظهری دیگری که در اصفهان می زیسته و تخلص وی را بخود اختصاص داده بدین سان شکایت آغازکرده است: قریب پنجه سال است کین تخلص من به اظهری شده در روزگار افسانه ز حال غرۀ بی دانشی، ابوجهلی که در فرایض اسلام هست بیگانه بخود تخلص من بسته از تهی مغزی که تا بگویند او نیز هست فرزانه. (از فهرست کتاب خانه مدرسه سپهسالار ج 2 ص 561). رجوع به همان صفحه و صفحۀ بعد و الذریعه ذیل اظهری شیرازی شود
وی شاعر عصر صفوی بوده. در تذکره ها نام وی نیامده و چنانکه خود او در پایان دیوان خویش تصریح کرده نامش بوداق بوده و نیز ازابیات وی برمی آید که بسال 991 هجری قمری متولد شده است. نسخۀ خطی دیوان وی در کتاب خانه مدرسه سپهسالار بشمارۀ 515 موجود است که دارای قصاید و غزلیات و قطعات و مثنوی و رباعیات می باشد. در آغاز دیوان که بسال 1030 هجری قمری نوشته شده دیباچه ای بنثر دارد و در آغاز غزلیات وی نیز دیباچۀ دیگر منثوری است. از ابیات نسخۀ مزبور معلوم می شود که شاعر تا سال 1061 هَ. ق. زنده بوده و در آن هنگام 70 سال داشته است. وی در این بیت تصریح کرده است که اصل او از شیراز است: گر نیم یونانی اما اصلم از شیراز بس کو حکیمی تا ز فضلم مایۀ حکمت برد... از برخی از ابیاتی که در دیوان وی هست معلوم می شود که وی در تاریخ 1012 هجری قمری 21 ساله بوده است. اظهری هر یک از قصاید خویش را بنامهایی بدین سان نامگذاری کرده است: ضیاءالقلوب، منتخب النفایس، تحفهالخیال، امواج العباد و جز اینها. شاعر از اظهری دیگری که در اصفهان می زیسته و تخلص وی را بخود اختصاص داده بدین سان شکایت آغازکرده است: قریب پنجه سال است کین تخلص من به اظهری شده در روزگار افسانه ز حال غرۀ بی دانشی، ابوجهلی که در فرایض اسلام هست بیگانه بخود تخلص من بسته از تهی مغزی که تا بگویند او نیز هست فرزانه. (از فهرست کتاب خانه مدرسه سپهسالار ج 2 ص 561). رجوع به همان صفحه و صفحۀ بعد و الذریعه ذیل اظهری شیرازی شود
اسمش آقا رجبعلی و شغلش مذهّبی در تذهیب اوراق و تهذیب اخلاق. مقبول و مطبوع اهالی آفاق بوده، گاهی شعری می گفته. از اوست: تسلی گر دمی خواهی به کام خویش دوران را ترا افلاک دیگر باید و سیارۀ دیگر. ترک جان گفتم و فارغ شدم از زاری دل نشد آسانتر از این چارۀ بیماری دل. (مجمعالفصحا ج 2 ص 83)
اسمش آقا رجبعلی و شغلش مذهّبی در تذهیب اوراق و تهذیب اخلاق. مقبول و مطبوع اهالی آفاق بوده، گاهی شعری می گفته. از اوست: تسلی گر دمی خواهی به کام خویش دوران را ترا افلاک دیگر باید و سیارۀ دیگر. ترک جان گفتم و فارغ شدم از زاری دل نشد آسانتر از این چارۀ بیماری دل. (مجمعالفصحا ج 2 ص 83)
میرزا محمد شیرازی متخلص به عالی و ملقب به نعمت خان و بعد به دانشمندخان. یکی از شعرای قرن 12 هجری و معاصر سلطان اورنگ زیب و پسر او بهادر شاه بوده است. او به امر محمدبهادر شاه شاهنامه را در احوال وی بنظم درآورد که در ابتداء آن پنج رباعی سروده است. حاوی تاریخ وفات اورنگ زیب و مدت سلطنت و عمر وی. نعمت خان در تاریخ 1120 درگذشت. و او راست اشعار بسیار و دیوان و رسائلی چند مانند: نعمت عظمی، جنگنامه، حسن و عشق، و دو نامۀ محاصرۀ حیدرآباد و غیره. (الذریعه ج 9 ص 677)
میرزا محمد شیرازی متخلص به عالی و ملقب به نعمت خان و بعد به دانشمندخان. یکی از شعرای قرن 12 هجری و معاصر سلطان اورنگ زیب و پسر او بهادر شاه بوده است. او به امر محمدبهادر شاه شاهنامه را در احوال وی بنظم درآورد که در ابتداء آن پنج رباعی سروده است. حاوی تاریخ وفات اورنگ زیب و مدت سلطنت و عمر وی. نعمت خان در تاریخ 1120 درگذشت. و او راست اشعار بسیار و دیوان و رسائلی چند مانند: نعمت عظمی، جنگنامه، حسن و عشق، و دو نامۀ محاصرۀ حیدرآباد و غیره. (الذریعه ج 9 ص 677)
ابن حاجی میرزا صادق بن میرزا ابوطالب کلانتر. شاعر بود و در قرن دوازدهم می زیست. از اوست: شمع از تف آهم اگر افروختن آموخت پروانه هم از سوختنم سوختن آموخت. (از فرهنگ سخنوران) (از فارسنامۀ ناصری ج 2 ص 105). و رجوع به فرهنگ سخنوران شود
ابن حاجی میرزا صادق بن میرزا ابوطالب کلانتر. شاعر بود و در قرن دوازدهم می زیست. از اوست: شمع از تف آهم اگر افروختن آموخت پروانه هم از سوختنم سوختن آموخت. (از فرهنگ سخنوران) (از فارسنامۀ ناصری ج 2 ص 105). و رجوع به فرهنگ سخنوران شود
شاعری است. صاحب آثار العجم درباره وی چنین نویسد: آقاخان مانی طبعش روان و صافی در خط نستعلیق طاق و یگانه آفاق بود. واصلی بر اوراق متفرقه قریب پنج شش هزار بیت دارد به دست خلف نااهلش افتاده. چندانکه انتخابی ازآنها خواستم بنمایم به مماطله و مسامحه گذرانید. ناچار این چند شعر را که از او به یاد داشتم نگاشتم: خشمگین رفت و بیامد بسرم از سر ناز عمر بگذشته که گوید که به سر ناید باز کی توانم که دل از مهر رخت برگیرم که توئی در همه آفاق به خوبی ممتاز میل آزادیم از کنج قفس نیست که نیست پر و بالی که کنم سوی گلستان پرواز گر ننالد پس از این واصلی از درد فراق عجبی نیست که از مرده نیاید آواز. (آثار العجم ص 571)
شاعری است. صاحب آثار العجم درباره وی چنین نویسد: آقاخان مانی طبعش روان و صافی در خط نستعلیق طاق و یگانه آفاق بود. واصلی بر اوراق متفرقه قریب پنج شش هزار بیت دارد به دست خلف نااهلش افتاده. چندانکه انتخابی ازآنها خواستم بنمایم به مماطله و مسامحه گذرانید. ناچار این چند شعر را که از او به یاد داشتم نگاشتم: خشمگین رفت و بیامد بسرم از سر ناز عمر بگذشته که گوید که به سر ناید باز کی توانم که دل از مهر رخت برگیرم که توئی در همه آفاق به خوبی ممتاز میل آزادیم از کنج قفس نیست که نیست پر و بالی که کنم سوی گلستان پرواز گر ننالد پس از این واصلی از درد فراق عجبی نیست که از مرده نیاید آواز. (آثار العجم ص 571)
ابن احمد بن محمد شیرازی مکی. ملقب به علاءالدین. فقیه و اصولی و نحوی و منطقی و صوفی و مفسر بود. بسال 788 ه. ق. در بغداد متولد شد و در 861 هجری قمری در مکه درگذشت. او راست: 1- تفسیرالقرآن. 2- شرح بر الحاوی. (ازمعجم المؤلفین از الضوء اللامع سخاوی ج 5 ص 189) ابن قاسم بن نعمه الله ظهیرالدین شیرازی. وی در مکه متولد شد و در سال 1051 هجری قمری در هند درگذشت. او را اشعاری است که صاحب سلافهالعصر آن را نقل کرده است. (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 760 از سلافهالعصر ص 172 و 182)
ابن احمد بن محمد شیرازی مکی. ملقب به علاءالدین. فقیه و اصولی و نحوی و منطقی و صوفی و مفسر بود. بسال 788 هَ. ق. در بغداد متولد شد و در 861 هجری قمری در مکه درگذشت. او راست: 1- تفسیرالقرآن. 2- شرح بر الحاوی. (ازمعجم المؤلفین از الضوء اللامع سخاوی ج 5 ص 189) ابن قاسم بن نعمه الله ظهیرالدین شیرازی. وی در مکه متولد شد و در سال 1051 هجری قمری در هند درگذشت. او را اشعاری است که صاحب سلافهالعصر آن را نقل کرده است. (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 760 از سلافهالعصر ص 172 و 182)